فرستنده :
محمد حسن اسايش
دوشنبه 93/2/8
ولادت فاطمهالزه -دخت نبي اکرم (ص) البشارت که عيان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ي عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ي دين روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادي کل ،شاه سبل از پسرده عيان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمين بهر ديدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوي زهرا زجنان حوري وغلمان آمد
ساره وآسيه ومريم وکلثوم زبهشت از پي خدمت آن زهره ي تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبي جلوه نمود که قصور همه ي مکه نمايان آمد
نه همين مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک يکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمايان که بطور سالهادر طلبش موسي عمران آمد
بهر اين نور که در صلب خليل الله بود نارنمرود به يک لحظهگلستان آمد
گر نبردي بزبان نوح نبي نامش را کي نجات از يم وگرداب وزطوفان آمد
يوسف مصر گراين نام نخواندي بزبان کينجاتش زچه وگوشه ي زندان آمد
چون نيايد زازل تابه ابد همتايش همسرش شير خدا حامي قر آن امد
زين دودرياي فضيلت که بهم شد واصل خارخ از ايندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همين ام ابيها نبي اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهين دخت نبي فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبريگ بگويد بجهان شيعه {کربلايي} زسوي نوحه سرايان آمد
فرستنده :
محمد حسن اسايش
دوشنبه 93/2/8
ولادت فاطمهالزه -دخت نبي اکرم (ص) البشارت که عيان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ي عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ي دين روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادي کل ،شاه سبل از پسرده عيان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمين بهر ديدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوي زهرا زجنان حوري وغلمان آمد
ساره وآسيه ومريم وکلثوم زبهشت از پي خدمت آن زهره ي تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبي جلوه نمود که قصور همه ي مکه نمايان آمد
نه همين مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک يکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمايان که بطور سالهادر طلبش موسي عمران آمد
بهر اين نور که در صلب خليل الله بود نارنمرود به يک لحظهگلستان آمد
گر نبردي بزبان نوح نبي نامش را کي نجات از يم وگرداب وزطوفان آمد
يوسف مصر گراين نام نخواندي بزبان کينجاتش زچه وگوشه ي زندان آمد
چون نيايد زازل تابه ابد همتايش همسرش شير خدا حامي قر آن امد
زين دودرياي فضيلت که بهم شد واصل خارخ از ايندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همين ام ابيها نبي اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهين دخت نبي فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبريگ بگويد بجهان شيعه {کربلايي} زسوي نوحه سرايان آمد
فرستنده :
سعيــد نـوروزپــور
پنج شنبه 92/11/24
عشق يعني يک خميني سادگي / عشق يعني با علي دلدادگي
عشق يعني دست تو پرپر شده / عشق يعني يک علي رهبر شده
عشق يعني لا فتي الا علي / عشق يعني رهبرم سيد علي