پژوهشهای مرتبط با تسلیحاتی شدن
از آنجا که احتمالاً به ایران، اجازه فعالیتهای هستهای گسترده تحت یک توافق هستهای بلندمدت داده خواهد شد، وظیفه بررسی صحت نبودِ تغییر مسیر مواد هستهای از تأسیسات هستهای به یک برنامه هستهای موازی پنهان، دشوارتر خواهد شد؛ خصوصاً به این دلیل که احتمالاً به بازرسان، آن نوع دستیابی مداخلهگرانه و فوری اعطاء نخواهد شد که به بازرسان هستهای بینالمللی در عراق دهه نود میلادی؛ اعطاء شد.
به همین دلیل، این امری حیاتی است که ایران بعنوان بخشی از هر گونه توافق هستهای، ملزم باشد که راجع به فعالیت هستهای گذشته خود، حقیقت را بگوید و فهرستی از همه تأسیسات و کارکنان و پژوهشهای مرتبط با انرژی هستهای و دسترس به آنها؛ خصوصاً به سلاحهای هستهای، را برای بازرسان فراهم کند.
این مسئله، معیاری را برای مقایسه اعلانهای ایران و اطلاعات فراهمشده دولتهای عضو «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» در اختیار بازرسان میگذارد و توسعه برنامههای پنهان معطوف به سلاح اتمی دور از چشم بازرسان را برای ایران دشوارتر میکند. همچنین بسیارمهم است که چنین الزامی، در تعیین چیستی دستاوردهای گذشته ایران در زمینه پژوهشهای راجع به تسلیحاتیکردن و راستیآزمایی اتمام آن؛ به بازرسان کمک میکند.
موشکهای بالستیک
یکی از سئوالات مناقشهبرانگیز درباره گفتگوهای هستهای، این است که آیا این گفتگوها باید برنامه ایران برای موشکهای بالستیک را پوشش دهد یا خیر. رهبر ایران، سرسختانه اصرار کرده که ورود به بحث برنامه موشکی ایران قدغن است. مقامات 1+5 در اینباره مرددند اما جای سئوال نیست که ایران باید بعنوان بخشی از توافق هستهای، ملزم به متوقفکردن عناصر برنامه بالستیکی و پرتاب به فضا باشد. ایجاد وسیله حمل در کنار تولید سوخت و تسلیحاتیکردن، یکی از سه عنصر برنامه تسلیحات هستهای است.
طبق نظر «انستیتوی آمریکایی صلح»، ایران یگانه کشوری است که بدون اینکه اول قابلیت سلاح هستهای را ایجاد کند، موشک بالستیک با برد 2000 کیلومتر ساخته و موشکهای بالستیک ایران به سبب دقت پایین؛ متناسب با مقادیر مرسوم مواد منفجره نیستند.
اصرار بر توقف ساخت موشکهایی با قابلیت حمل مواد منفجره هستهای از سوی ایران، تضمین خواهد کرد که این کشور از زمان و فضای اعطاءشده از طریق یک توافق هستهای؛ جهت تکمیل این عنصر از فعالیت هستهای استفاده نخواهد کرد. با توجه به اینکه طبق ارزیابی «وزارت دفاع آمریکا»، ایران در زودترین حالت ممکن تا 2015 میلادی توان ساخت موشک بالستیک بین قارهای را خواهد داشت؛ آشکار است که این عنصر بیش از دو عنصر دیگر با تکمیل شدن فاصله دارد.
فایده دیگر پرداختن به فعالیتهای ایران در زمینه موشکهای بالستیک در توافق هستهای، تضمین این است که نه فقط «آژانس اتمی» غیرنظامی ایران (سازمان انرژی اتمی ایران) بلکه مقامات نظامی این کشور نیز ملزم به توافق و در معرض مداقه بازرسان؛ خواهند بود.
تقریباً در همه دولتها، مراکز قدرت رقیب وجود دارد اما در ایران؛ مشکل بطور خاص حاد به نظر میرسد. بسیاری از موجودیت های نظامی ایران نه به رئیس جمهور که با 1+5 در حال مذاکره است بلکه به رهبر گزارش کار میدهند که از مذاکرات اعلام حمایت کرده اما سوای این مطلب؛ از مذاکرات برکنار مانده است. توافق فقط در صورتی ارزشمند خواهد بود که همه موجودیتهای ایرانی دخیل در برنامه هستهای این کشور، خود را تابع آن بدانند.
موضوعات منطقهای
در نتیجه گفتگوهای دوجانبه آمریکا و ایران درباره عراق، پرسش از اینکه آیا باید موضوعات منطقهای نظیر دخالت ایران در سوریه و عراق را در گفتگوهای 1+5 و هر گونه توافق بلندمدت هستهای گنجاند؛ دوباره مطرح شده است. این پرسشی دشوار است.
از یک سو، متحدان آمریکا ایده گفتگوهای دوجانبه ایران و آمریکا درباره مشکلات امنیتی را خوش ندارند؛ زیرا نگرانند که این گفتگوها، آنها را از حق اظهارنظر درباره پیامدها محروم میکند و به تظاهر ایران به برتری منطقهای منجر میشود. از سوی دیگر، از این احتمال میترسند که فشار آمریکا بر ایران کم شود بدون اینکه پیش از آن، این موضوعات مورد بحث قرار گرفته باشد.
در این مرحله، بهترین رویکرد که ظاهراً هم برای 1+5 و هم برای مذاکرهکنندگان ایرانی مرجح است، کنارگذاشتن موضوعات منطقهای از مذاکرات هستهای است. اجرای تحریمهای اعمالشدنی در مقابل حمایت ایران از تروریسم و فعالیتهای غیرهستهای دیگر، باید ادامه داشته باشد حتی اگر توافق هستهای اعمال شود؛ مگر اینکه و تا زمانیکه ایران، آمادگی خود را برای تجدیدنظر در فعالیتهای منطقهای خود اثبات کند.
مکانیسم اجراء
نه محدودیتهای سختگیرانه هستهای و نه گستردهترین راستیآزماییها و مکانیسمهای مهارکننده، بدون مکانیسم اجرایی معتبر؛ نمیتواند کارآمد باشد. آمریکا باید بعنوان شرط پذیرش توافق، درصدد کسب این توافق پیشاپیش از طرف اعضای دیگر 1+5 باشد که بهمنزله بخشی از توافق هستهای یا بهمنزله نتیجه منطقی آن؛ تخلفات ایران از توافق با تحمیل دوباره تحریمها یا حتی در صورت لزوم با توسل به زور قابل تنبیه خواهد بود.
واشینگتن همچنین، باید این مطلب را روشن کند که اگر مسکو یا دیگران، مانع واکنش اثربخش «شورای امنیت» به فریبکاری ایران شوند؛ ما هماهنگ با متحدانمان، آماده اقدام در خارج از این چارچوب خواهیم بود. از آنجا که ایران، بجای عبور از خطوط قرمز «ایالات متحده»، در خمکردن این خطوط استاد بوده است، یک چنین برنامهریزی؛ نه تنها باید سناریوهای افراطی نظیر اقدام به اخراج بازرسان یا کشف تأسیسات مخفی بیشتر (که شاید اقدام نظامی را بطلبد) بلکه اَشکال کمتر تحریککننده عدم همکاری؛ نظیر بهتعویقانداختن دستیابی یا آزردن بازرسان را پوشش دهد.
مدیریت پیامدهای توافق هستهای
ما را خوش بیاید یا نه، نه فقط متحدان منطقهای بلکه متحدان ما در سرتاسر جهان، درباره تعهد ما به خاورمیانه و بطور کلی تر رهبری خارج از مرزهای آمریکا؛ هم ازحیث محتوای توافق با ایران و هم از حیث زمینه سیاستگذاری که این توافق در آن نهاده شده است، قضاوت خواهند کرد. تاکنون مواضع در حال تغییر آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران، به ادراک بیتعهدی آمریکا کمک کرده است.
این ادراک را بسیاری عوامل دیگر تقویت کرده است، برای مثال؛ ناکامی ما در تحمیل خطوط قرمز رئیس جمهور درباره سوریه، عقبنشینی کامل نیروهای آمریکا از عراق، کاهش حضور ناوهای هواپیمابر در خلیج (فارس) و صحبت از استقلال انرژی و یک "قطب" برای آسیا.
اوضاع با بحران اوکراین و دریای جنوبی چین وخیمتر شده که نمونههایی است از چالشهایی که در دفاع از متحدان بدون پیماننامه خود؛ در برابر تجاوز خارجی با آن مواجه میشویم.
ظاهراً احتمال بیشتر، آن است که راهبرد منطقهای ایران دستنخورده باقی بماند، در همان وقت که با کاهش تحریمها از منابع بیشتری برای پیگیری این اهداف برخوردار خواهد بود؛ مگر اینکه این تعادل قدرت در پی توافق هستهای تغییر کند.
بدین ترتیب پویایی خطرناک منطقهای، میتواند در پی توافق هستهای اتفاق بیفتد حتی توافقی که شاید مقامات آمریکا از جهات دیگر آن را موفقیت تلقی کنند؛ زیرا متحدان ما، "قدمهای خودراهبرانه" برای دفاع از منافع خود بر میدارند - که شاید بطور همزمان، مقابله با ایران و سازگارشدن با آن را در بگیرد- و ایرانِ گستاخشده؛ دستور کار منطقهای خود را با انرژی تازه ای پی میگیرد. نتیجه ممکن است، تعمیق تضادی باشد که همین حالا هم خاورمیانه را در سلطه خود دارد و منافع گسترده ما در خاورمیانه را تهدید خواهد کرد.
برای جلوگیری از چنین پیامدی، «ایالات متحده» ملزم خواهد بود که راههایی برای دادن اطمینان خاطر به متحدان و منصرف کردن ایران و نشان دادن تعهد مداوم به خاورمیانه؛ پیدا کند. آمادگی برای انجام دادن این امر، باید همین حالا آغاز شود و باید با همان شور و حرارت مذاکرات هستهای، آن را پی گرفت. چنین گامهایی، میتواند اقدامات زیر را در بر بگیرد:
1- واکنش هدفمند به بحران سوریه و عراق: با توجه به اینکه باصطلاح "دولت اسلامی عراق و شام" در عراق و سوریه عمل میکند، بحران این دو کشور؛ بطور لاینفک به هم مرتبط است. این بحران از دیدگاه متحدان ما، همچنین با بیتوجهی آمریکا مرتبط است.
با وجود اینکه هر یک از این دو بحران، راهبرد خود را میطلبد (در سوریه مواجهه با جهادگرایان و وادار کردن «اسد» به کنارهگیری و در عراق حمایت از تلاشها برای جنگ با «داعش» همزمان با فشارآوردن به «مالکی» برای فرونشاندن اختلافات با اجتماعات کرد و عرب سنی)؛ هر دو کشور از تلاش آمریکا برای سازماندهی واکنش منطقهای و جهانی سود خواهند برد، اقدامی که ما تاکنون نسبت به آن اکراه داشتهایم.
2- تقویت دوباره گفتوگوهای امنیت منطقهای: سالهای متمادی بیاعتمادی و فقدان باور، روابط آمریکا با متحدان اصلی در منطقه را تضعیف کرده است. آمریکا باید تلاشی هماهنگ برای از سرگیری گفتگوهای امنیتی با متحدان ما در منطقه را انجام دهد تا هماهنگی چندجانبه درباره موضوعات مورد علاقه متقابل؛ ازجمله فعالیتهای ایران، را ارتقاء دهد.
مکانیسمهای "گفتگوهای امنیت خلیج" و "شورای دوم همکاری کشورهای عرب خلیج"، میتواند الگویی برای انجام این کار باشد.
3- تشدید تلاشها برای ممانعت از تسلیحات ایران: اگر توافق هستهای حاصل شود، میتوانیم با تأکید بیشتر بر شناسایی و قطع ارسال تسلیحات ایران به سوریه و «حزبالله» و دیگر نمایندگان ایران و با تأکید بر مقابله با فعالیتهای این نمایندگان بهشکل گستردهتر؛ نشان دهیم که قصد نادیدهگرفتن سایر اقدامات بیثباتکننده ایران را نداریم.
4- حفظ حضور نظامی قابل اعتماد: نیاز ممکن به واکنش نظامی به تحولات عراق، شاید امید به کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را معلق کرده باشد اما حتی اگر بحران عراق هم نبود؛ حفظ حضور نظامی مستحکم آمریکا در منطقه برای تضمین اعتبار هر مکانیسم اجرایی به همراه توافق هستهای و نیز دادن اطمینان خاطر به متحدان، امری حیاتی خواهد بود.
5- برداشتن تحریمها در آخر کار: بجای درخواست از کنگره برای برداشتن تحریمها بعنوان بخشی از مراحل ابتدایی توافق هستهای، هر گونه کاهش دائمی تحریم - و نه ابطال تحریمها یا برداشتن محدودیت داراییهای ایران- باید در پایان مرحله اجرایی توافق باشد. این هم به کنگره و هم به متحدان آمریکا در منطقه، زمانی برای قضاوت درباره تعهد ایران به توافق خواهد داد.
6- وضوحبخشیدن به روایت آمریکا از خاورمیانه: صحبت مقامات آمریکا درباره استقلال انرژی و توازن دوباره آسیا، منعکسکننده تحولات راهبردی مهم در سیاست خارجی آمریکاست اما این صحبتها؛ اغلب بطور ضعیف تدوین میشود و مخاطبان آنسوی مرز ازجمله متحدان ما در خاورمیانه، آن را بد میفهمند.
سیاستگذاران آمریکایی باید این مطلب را روشن کنند که خاورمیانه، از جمله بدلیل نقش حیاتی آن در امنیت انرژی متحدان آسیایی حتی همزمان با افزایش تمرکز ما بر آسیا؛ همچنان اولویت ما خواهد بود و اینکه خودکفایی فزاینده ما در خصوص مایحتاج انرژی، تعهد ما به خاورمیانه را کاهش نخواهد داد.
***
دستیابی به توافقی هستهای که بهاندازه کافی منافع ما و متحدان ما را تأمین کند، دشوار و مستلزم بردباری خواهد بود و برداشتن گامهایی برای ابراز تعهد ما به خاورمیانه و دادن اطمینان خاطر به متحدان و منصرفکردن ایران؛ نیازمند تلاش و منابع است، وقتی که بحرانهای دیگر در سرتاسر جهان در حال رقابت برای هر دو است.
اما این دو مسیر کلی اقدام، میتوانند بطور متقابل یکدیگر را تقویت کنند. ایران محتملتر است که توافق هستهای سختگیرانه را بپذیرد و به آن وفادار بماند اگر درک کند که آمریکا هنگام مذاکره، ایستادگی میکند و در پی خروج فوری از منطقه نیست. اگر این توافق، منعکس کننده عزم آمریکا و نه فقدان اعتماد بنفس آن دانسته شود، هر نوع پیامد منطقهای خصمانه؛ میتواند کمتر باشد.
گفتن اینکه "نرسیدن به توافق بهتر از یک توافق بد است" فقط با درنظرگرفتن ملاکی برای خوب یا بد دانستن یک توافق معنادار است. از نظر «ایالات متحده»، آن معیار، میزانی است که توافق به پیشبرد منافع ما و متحدان ما در خاورمیانه و فراتر از آن کمک میکند.
[1]Olli Heinonen: اولی هاینونن: مدیر سابق امور پادمان های سازمان بین المللی انرژی اتمی و عضو ارشد در مرکز بلفر برای علوم و امور بین الملل
[2]«Olli Heinonen"s Testimony on "Verifying Iran’s Nuclear Compliance”: House Committee on Foreign Affairs»- «Belfer Center for Science and International Affairs»- 10Jun, 2014
[3]Frederick W. Kagan: فردریک دبلیو کاگان: مدیر پروژه تهدیدهای بحران در انستیتو آمریکن اینترپرایز و استاد سابق تاریخ جنگ در آکادمی جنگی ایالات متحده در وست پوینت- برگرفته از بیوگرافی فردریک کاگان در «پایگاه اطلاع رسانی AEI»
[4]«Testimony: The Regional Implications of an Iranian Nuclear Deal: Committee on Foreign Relations»- By Frederick W. Kagan- «American Enterprise Institute for Public Policy Research»- 11Jun, 2014
[5]Scott Modell: اسکات مادل: همکار ارشد و غیرمقیم در میز برک برای استراتژی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل (CSIS)، مشاور ارشد در مرکز فرماندهی عملیات ویژه آمریکا در بخش ضدتهدیدات مالی گروه های تروریستی و دولت های حامی تروریست خاورمیانه، افسر ارشد در واحد خدمات مخفی ملی در سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) و دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون آمریکا- برگرفته از بیوگرافی اسکات مادل در «پایگاه اطلاع رسانی CSIS»
[6]«Regional Implications of a Nuclear Agreement with Iran: Senate Committee on Foreign Relations»- By Scott Modell- «Center for Strategic and International Studies»- 12Jun, 2014
[8]برگرفته از بیوگرافی مایکل سینک در «پایگاه اطلاع رسانی WINEP»
[9]«Michael Singh, Former NSC Middle East Official, Named Washington Institute Managing Director»- «The Washington Institute for Near East Policy»- 10Mar, 2010
[10]برگرفته از توضحیات «پایگاه اطلاع رسانی CFR» درباره "Term Member Program"
[11]«P5+1 Nuclear Negotiations with Iran and Their Implications for United States Defense: House Armed Services Committee»- By Michael Singh- «The Washington Institute for Near East Policy»- 19Jun, 2014