رهبر انقلاب درباره مأموریت ناوچه پیکان چه فرمودند؟/ ماجرای احترام ناو آمریکایی به ناو سبلان/ در مدیترانه جواب کشتیهای رژیم صهیونیستی را نمیدهیم و این خیلی برایشان سخت است
گروه دفاعی مشرق - قرارمان با فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی برای روز نوزدهم ماه رمضان بود، وارد اتاقش که شدیم به جای آن لباس یکدست سفید همیشگی که در عکسها دیده بودیم پیراهن مشکیاش توجهمان را جلب کرد. امیر دریادار دکتر حبیب الله سیاری جزو تفنگداران دریایی است که در مقاومت 34 روزه خرمشهر قبل از سقوط آن حضور داشته و به قول خودش از یک سال قبل از جنگ تا چهار ماه بعد از آن در مناطق عملیاتی جنوب بوده است. امیر سیاری برایمان از سختیهای جنگ دریایی در هشت سال دفاع مقدس، از تنها رویارویی مستقیم ایران و آمریکا در عرصه دریا و از جایگاه فعلی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان گفت.
صدام در شصت و هفتمین روز جنگ در دریا شکست خورد
نیروی دریایی چون محل عملیاتش در آب است و تخصص محور و تجهیزات محور است و عامه مردم نمیتوانند در آن شرکت کنند، پوشش خبری و آشنایی مردم با آن هم کمتر است. تا جایی که یکبار رهبر معظم انقلاب به من فرمودند خوب است مردم بدانند یکی از نتایج عملیاتهای نیروی دریایی این است که اقتصاد کشور سالم مانده است. یعنی این موضوع باید به مردم منتقل شود که یکی از نتایج عملیاتهای نیروی دریایی این است. مثلاً در عملیات مروارید در آذرماه 1359 ما عراق را محاصره دریایی کردیم یعنی عبور و مرور بنادرش بسته شد. بزرگ ترین ضربه ای که شما می توانید به یک کشور وارد کنید، این است که محاصره دریایی و اقتصادی اش بکنید.
چرا محاصره دریایی و اقتصادی را توأم با هم میگوییم؟ چون 90 درصد واردات و صادرات کشورها از طریق دریاست. وقتی شما عراق را محاصره دریایی کردید، یعنی 90 درصد واردات و صادراتش را مختل کرده اید. یعنی بنادر فاو، بصره و ام القصر عراق محاصره شد. با انهدام سکوهای «البَکر » و «الامیّه » که 90 درصد صادرات نفت عراق از آن طریق بود هم تعطیل شد. ما این کار را در شصت و هفتمین روز جنگ انجام می دهیم و به خاطر برتری دریایی مان نیروی دریایی عراق را شکست می دهیم و در واقع او را محاصره اقتصادی می کنیم. نتایج این قضیه خیلی نتایج ارزشمندی است و شما یقین داشته باشید اگر کشورهای دیگر به عراق کمک نمیکردند، نمی توانست منابع مالی جنگ را تأمین کند، چون راه وارادات و صادراتش بسته شده بود.
10 هزار کشتی را در هشت سال دفاع مقدس اسکورت کردیم
اما عراق هم آمد همین کار را در برابر ما انجام دهد و با کمک های خارجی خصوصاً فرانسوی ها که به او بالگرد و هواپیما و موشک ساحل به دریا و مین دادند. برای چه؟ دشمن که نمیتوانست ما را محاصره دریایی کند، بلکه او میخواست خطوط مواصلاتی ما را تهدید و ناامن کند. در همین راستا بود که بحث اسکورتها به وجود آمد.
عراق دنبال این بود که یا از طریق هوا با موشک و هواپیما یا از طریق مینهای دریایی، از ورود کشتیهای تجاری ما به بندر امام جلوگیری کند. چرا بندر امام؟ چون مهمترین بندر ما در آن زمان بندر امام بود. بندر شهید رجایی را نداشتیم و نزدیک به 90 درصد کشتی هایمان باید به بندر امام خمینی می رفت. او می خواست این خط را قطع کند و اگر موفق می شد، همان بلایی که ما بر سرش آورده بودیم، بر سر ما آورده بود.
عراق به دنبال این بود که از طریق هوا از ورود نفتکش ها به «خارک » جلوگیری کند. این همه خارک را بمباران کردند علتش جلوگیری از صدور نفت بود. ولی موفق نشد چون نیروی دریایی ما خارک را کاملاً محاصره کرده و تحت کنترل گرفته بود. بعد هم ما توانستیم راه های دیگری مثل جزیره لاوان و شناورها و امثالهم را به کار بگیریم.
پس از این عراق از طریق فرودگاه هایی که در اختیارش بود با هواپیما آمد تنگه هرمز را تهدید کرد تا بتواند خطوط مواصلاتی را تهدید کند. در اینجا هم ما اسکورت ها را داشتیم. یعنی ما در زمان دفاع مقدس نزدیک به 200 مرحله عملیات اسکورت انجام دادیم و 10 هزار کشتی را در مسیر خارک و بندر امام بردهایم و آوردهایم تا اقتصاد کشور سالم باقی بماند.
اگر اقتصاد کشور سالم نمیماند چه اتفاقی میافتاد؟ بزر گترین ضربهای که میشود به توان جنگی یک کشور وارد کرد، این است که بتوانید به اقتصادش ضربه بزنید و کاری کنید که نتواند جنگ را پشتیبانی کند. اینها آثار عملیاتهای نیروی دریایی است که خیلی گفته و شنیده نمیشود و نه کسی تخصصش را دارد که آن را مطرح کند. اینقدر گفته نشده که آقا فرمودند خوب است مردم اینها را بدانند.
یا در جای دیگری ایشان فرمودند مردم بعضیشان ماجرای ناوچه پیکان را میدانند؛ اما این را نمیدانند زمانی که همه چیزِ ما به نفت بند بود و آنها میخواستند این را قطع کنند، نیروی دریایی جوهر خود را نشان داد و چقدر تلاش کردند تا کشتی های ما از دریا سالم عبور کند. خب اینها را فقط ایشان متوجه هستند که چه اتفاقی افتاده است وگرنه خیلیها اهمیت دریا برای کشور و اهمیت برقراری امنیت در دریا برای امور نظامی و اقتصادی را نمی دانند. لذا برتری ما در جنگ دریایی حرف درستی است.
برتری ما در فکر و تاکتیک و تکنیک بود. البته از نظر شناورها هم ما برتر بودیم. منتها ما در منطقه دوم دریایی بوشهر درگیر بودیم که بیشتر از ناوهای موشک انداز استفاده می کردیم. دشمن هم در همین رده، ناوهای موشک انداز «اوزا» داشت که شرقی و روسی بود و ناوهای ما غربی بود. توان بالگردی ما هم کمی بیشتر از آنها بود، پشتیبانی را ما هم میتوانستیم از طریق مناطق دورتری مثل بندرعباس داشته باشیم. ولی محل جوری بود که آنها می توانستند از شرایط جغرافیایی هم برای ضربه زدن به ما استفاده کنند. ولی عشق بچهها و اعتماد به نفس به وجود آمده باعث شد ما بتوانیم در شصت و هفتمین روز جنگ کمر نیروی دریایی عراق را بشکنیم. بعدش هم دیگر با موشک و هواپیما و مین و اسکورت درگیر بودیم که فشار زیادی هم آمد ولی به لطف خدا آنها را پشت سر گذاشتیم.
آمریکا وارد خلیج فارس شد تا سیادت ایران بر آن را از بین ببرد
عراق دنبال این بود که تسلط بر خلیج فارس را از آن خود کند. از طریق دریا که نتوانست و رفت سراغ این که از طریق هوایی موفق شود. ما هم تا مقطعی برتری هوایی داشتیم و او موفق نبود و جمهوری اسلامی به هر صورت نگذاشت این اتفاق بیفتد. اما آمریکایی ها وارد شدند و مثلاً آمدند کشتی های کویت را اسکورت کردند و گفتند با پرچم آمریکا می رود. به هرصورت اتفاقاتی افتاد و آنها در اسکورت کشتی های کویتی موفق نبودند.
البته ورود آمریکا هم به معنای ورود به آبهای ما نبود و ما اجازه ندادیم. ما مطابق قوانین بر آب های سرزمینی و تحت نظارتمان کنترل داشتیم و آنها یا در آبهای آزاد بودند یا در آبهای برخی کشورهای دیگر. شاید یکی از علل درگیری مستقیم آنها با ما این بود که دوست داشتند ما کوتاه بیاییم که عراقی ها یا آنها یک سیادت کلی بر دریا داشته باشند و مثلاً اعلام کنند همه چیز در خلیج فارس در اختیار ماست. این خیلی برای آنها مهم بود. چون آن زمان بحث انرژی و صادرات و وابستگی کشورها به خلیج فارس مطرح بود. مثل همین موضوعاتی که امروزه هم مطرح می کنند که ما برای امنیت آمده ایم و دوست دارند به کشورهای جهان بگویند اینجا همه چیز در اختیار ماست. ولی عملاً این گونه نبود و سیادت جمهوری اسلامی ایران بر دریاها به همین راحتی از بین نمی رفت.
آمریکاییها گفتند شهامت را از تیربارچی ناوشکن «سهند » یاد گرفتیم
تنها درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا همین درگیری است که حول موضوع سکوهای نفتی اتفاق میافتد. آمریکا تمام توانش اعم از موشک و اژدر و هواپیما را به کار گرفت. چون خیلی هم دل پری داشت که نتوانسته بود در سایر عرصه ها بویژه اسکورت کشتی های تجاری آنجور که باید و شاید خودش را نشان بدهد، لذا همه توانش را به کار گرفت.
واقعاً روزی بود که درست است ناوشکن «سهند» مان غرق شد، «جوشن» مان غرق شد، «سبلان» مان آسیب جدی دید و شهدای زیادی تقدیم انقلاب شد، اما واقعاً برای نیروی دریایی یک پیروزی بود. برخوردی که فرماندهان ناوشکن سهند یا جوشن با آمریکایی ها دارند برای آنها واقعاً درس بود. وقتی موشک هایشان را قفل می کنند روی آنها و می گویند ما به هر طریق ممکن شما را می زنیم و هیچ راه نجاتی ندارید و تمام سیستم هایتان را از کار می اندازیم و بهتر است تسلیم شوید. تسلیم شدن نه به معنای این که دست ها را بالا ببرند، گفته بودند شما «آدم به دریا » بزنید. این اصطلاحی است که وقتی یک ناو می خواهد غرق شود، همه بپرند در آب. خب اگر ما «آدم به دریا » می زدیم، یعنی تسلیم شده ایم و هرچه شما می گویید. ولی اینها این آرزو بر دلشان ماند و چند بار عنوان کردند که شما آدم به دریا بزنید. ولی جواب شنیدند که کور خوانده اید و ما تا آخر می ایستیم.
سامانه های نرم افزاری را هم با «جنگال» از کار انداخته بودند. ولی معروف است که آمریکایی ها گفته اند ما درس شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم که می گویند در حالی که ناو داشت غرق می شد، او نشسته بود و هنوز داشت رگبار می زد. چون اسلحه اش پدالی بود و او هنوز داشت تیراندازی می کرد. می گویند ما شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم که در حالی که داشت می رفت زیر آب و از بدنش خون می ریخت، هنوز داشت به هواپیماها و بالگردهای آمریکا رگبار می زد. یا جواب می دهند که فکر کرده اید ما تسلیم می شویم؟ ما همان هایی هستیم که شعارمان «هیهات منا الذله» است و تسلیم نمی شویم و با ناومان زیر آب می رویم. همین اتفاق هم افتاد و هرکسی که از «سهند» و «سبلان» و «جوشن» زنده مانده، موج انفجار او را به دریا پرت کرده است. چون وقتی که موشک به یگان شناور می خورد، اگر در سطح بخورد، موج انفجار هر چیزی را پرت می کند و گاهی سلاح ها را از عرشه می کند. اگر داخل هم بخورد که انفجار آنچنانی به وجود می آید. ولی هیچ یک از آن ها نه خودشان در آب پریده اند و نه تسلیم شده اند و تا آخرین لحظه کارشان را می کردند. خیلی ها هم در خود ناو مانده اند. چون ناو فلز است و وقتی موشک به آن بخورد، بدنه ناو دفرمه می شود و درها هم درست حسابی باز نمی شود.
آنها مردانه ایستادند و درس دادند. گاهی یک کلمه در جهان ثبت می شود. تعبیری که امام حسین علیه السلام میفرمایند «اگر دین جدم جز با خون من پایدار نمی ماند، پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید » یک جمله است ولی در عمل هزار و 400 سال گذشته و ما هنوز به آن افتخار می کنیم. مگر ایشان نمی دانست در برابر آن لشکر عظیم شهید میشود؟ چرا میدانست ولی یک درس بود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب عاشورا یک حادثه نیست، یک کلاس، یک درس و یک استراتژی و راهبرد است که در برابر استکبار و ظلم اینجور باید ایستاد.
این عملیات نیروی دریایی در 29 فروردین 67 یک درسی بود مثل عاشورا که در برابر استکبار میتوان ایستاد اگرچه از بین میرویم. ولی شعارمان هیهات مناالذله است. ما به این افتخار میکنیم. اگرچه خیلیها نه این را میدانند، نه بهش توجه میکنند و نه دنبال این هستند که چه شد.
ما گاهی با خانواده شهدای همین عملیات بحث داریم که چرا بحثی نمیشود و حرفی گفته نمیشود؟ ما کاری که میتوانیم بکنیم این است که یک مراسم میگذاریم در شب 29 فروردین که روز ارتش هم هست. این از نظر عقیدتی یک عملیات موفق است. یعنی ما همه داریم تبلیغ میکنیم که ای رزمندگان و سربازان! از تجهیزات دشمن نهراسید چون این حرف امام است که ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. شما فکر میکنید استکبار از چه چیز ما میترسد؟ از ناومان؟ از هواپیمایمان؟ نه، از آدمها میترسد، از فکر و عقیده میترسد. از در صحنه بودن میترسد. این درس و نمونهای از عاشورا بود، اما چرا در هفته ارتش به آن نمیپردازند؟ مگر ما در همه عملیاتهایمان زدهایم و بردهایم؟ نه، شهید دادهایم، هواپیما از دست دادهایم، تانک از دست دادهایم. جنگ است دیگر.
پرداختن به این موضوع باید از نگاه عقیدتی و این باشد که ما درسی از عاشورا را پس دادهایم و میخواهیم همین را ادامه دهیم. یعنی با تجهیزات کم در برابر تجهیزات زیاد با نیروی عقیده بایستیم. احساس خود ما این است و به نظر من این یک عملیات موفق است بخصوص از نظر عقیدتی. تنها این نیست که بگوییم ما زدیم غرق کردیم و امثالهم. نه، ما میگوییم ما که توانستیم این گونه در برابر استکبار بایستیم و «نه » بگوییم، یعنی درسی از عاشورا را پس دادهایم. هنوز هم کف دریا شهید داریم که در همان اتاقهایی هستند که مانده بودند و ما این جمله معروف را میگوییم که اینها با خون سرخ خودشان آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس را گلگون کردند. ...