تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا:
هیچ هواپیمای اسرائیلی توان نابودی تاسیسات هستهای ایران را ندارد
خبرگزاری فارس: محقق مجله سیاست خارجی در تحلیلی نوشت: هدف قراردادن تاسیسات هستهای ایران به تنهایی از دست اسرائیلیها برنمیآید. برای این کار انباری از مهمات نیاز است که هیچیک از هواپیماهای اسرائیلی این قابلیت را ندارند.
به گزارش فارس، اندیشکده «گارنگی» در مقالهای به قلم «دیوید روسکافت» محقق مجله سیاست خارجی، با عنوان «یک تهدید معتبر نظامی علیه ایران» نوشت: در سخنرانی «امید یک استراتژی نیست» میت رامنی در موسسه نظامی ویرجینیا، رقیب جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری، ناآرامی های اخیر خاور میانه را نشانه ناکارآمد بودن سیاست خارجی اوباما دانست.
به عبارت دیگر طعنه آمیزترین منظور رامنی ادعای دوباره درباره القاعده بود-اینکه کشتن اسامه بن لادن احساس رضایت ضمنی برای آمریکا ساخت- ولی باعث تغییر بازی در منطقه نشد.
* تلاش های اوباما در معکوس کردن خط مشی ایران در دستیابی به تسلیحات هسته ای ناموفق بوده است
اما مسئلهای که از اهمیت برابر برای منتقدان جمهوری خواه اوباما برخوردار است، ارزیابی رامنی از این موضوع است که تلاشهای اوباما در معکوس کردن خط مشی ایران در دستیابی به تسلیحات هستهای ناموفق بوده است.
ساعتی قبل از آغاز سخنرانی رامنی، « دن سنور» مشاور نومحافظه کار سیاست خارجی وی، پیشنهاد داده بود که اوباما باید به طور موثر در برابر اراده خود نسبت به اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران عقب بکشد، همان تحریمهایی که دولت مرتب برای آن اعتبار میگیرد و شروع به تأثیر گذاری کرده است.
سنور همچنین اشاره کرد که «تیموتی گایتنر» وزیر خزانهداری آمریکا و «جیمز استنبرگ» معاون سابق وزیر امور خارجه، هر دو در برابر حمایتهای دو حزبی کنگرهای برای تحریمهای دور از نگرانی به عقبنشینی کرده با این استدلال که این تحریمها ناخواسته عواقب منفی برای آمریکا به دنبال داشته و اقتصاد جهانی را تحت فشار قرار داده است.
علت بحث مبارزات انتخاباتی رامنی در مورد اینکه اوباما به انداز کافی در قبال ایران سختگیر نبوده است، این است که رئیس جمهور تهدید معتبر نظامی علیه ایران ارائه نکرد.
آنچه شما در مورد اظهارات رامنی میدانید -صحبتهای همیشگی او که حرف جدیدی در آن نیست، به جز زمانی که نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری برای اولین بار سیاست خارجی را بدون قطع اظهارات غلط خود، مورد خطاب قرار داد- با این وجود حتی برخی از حامیان رئیس جمهور نیز به طور خصوصی به من گفتند که از تعهد اوباما در بکارگیری اقدام نظامی ارتش آمریکا علیه ایران متعجب شدهاند.
خستگی مردم آمریکا از جنگ افغانستان و عراق، هر اقدام پیچیده، پرهزینه و خطرناکی را به یک معامله سخت سیاسی برای آمریکا تبدیل کرد.
*تحلیلگران سیاسی بر این باورند که احتمال حمله نظامی موفق به ایران کم است
دلایل متعددی برای این شک و تردیدها وجود دارد. با وجود اطمینان خاطر همیشگی رئیس جمهور از اینکه ایران اجازه توسعه تسلیحات هستهای ندارد و در صورت لزوم به زور متوسل خواهیم شد، خستگی مردم آمریکا از جنگ افغانستان و عراق، هر اقدام پیچیده، پرهزینه و خطرناکی را به یک معامله سخت سیاسی برای آمریکا تبدیل کرد. علاوه بر این، ادعاهای بسیاری از تحلیلگران نشان داده است که احتمال حمله موفق به ایران کم است. در نهایت، کشمکش عمومی با اسرائیلی ها حاکی از این است که آمریکا پا پس کشیده و اسرائیل مجبور است دقیقاً به تنهایی در اقدام نظامی علیه ایران عمل کند زیرا آنها انتظار نداشتند مورد حمایت آمریکا قرار گیرند.
علیرغم ظاهرسازیهای عمومی در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، کاخ سفید و مقامات اسرائیلی هر دو ادعا میکنند که در روزهای اخیر از نظر دیدگاهی در پشت صحنه به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
در حالی که ممکن است توافق دقیقی در مورد آنچه به عنوان «خط قرمز» تعریف شده است - به مفهوم نشانه های پیشرفت ایران در توسعه تسلیحات هسته ای برای آغاز اقدام نظامی- وجود نداشته باشد، گزینههای نظامی که توسط اسرائیلیها حمایت میشود، به طور قابل ملاحظهای محدودتر و کم خطرتر از گزینههایی است که افرادی علناً بحث میکنند.
در واقع، بر اساس اعلام یکی از منابع آگاه نزدیک به بحث، در بهترین حالت این حمله فقط چند ساعت زمان میبرد و به طول کلی یکی دو روز درگیر هستیم. این حمله از طریق هوایی؛ در درجه اول با استفاده از بمب افکن و هواپیماهای پشتیبان انجام میشود.
طرفداران این رویکرد بر این باورند که نه تنها این اقدام از نظر سیاسی برای آمریکا خوشایند است بلکه موفق هم خواهد بود-به این معنی که ضربه زدن به تأسیسات غنی سازی هسته ای ایران، برنامه هستهای این کشور را سالها به عقب برمیگرداند و این کار بدون تلفات جانی صورت میگیرد- و این اقدام منفعتهای منطقهای هم خواهد داشت.
یک مدافع این فرضیه، ادعا میکند که این اقدام «نتیجه تحول در نجات عراق، سوریه، لبنان، احیای دوباره روند صلح، تأمین امنیت خاورمیانه، ارسال پیام صریح به روسیه و چین و استیلای آمریکا در منطقه برای یک دهه» را به دنبال خواهد داشت.
*هیچ یک از هواپیماهای اسرائیلی قابلیت نابودکردن تأسیسات هسته ایران را ندارد
در حالی که این رویکرد، هزینههای منفی مربوط به مداخلات طولانی را محدود میکند، این اقدام به تنهایی از دست اسرائیلیها برنمی آید. برای از بین بردن تأسیسات هستهای ایران، مانند تأسیسات غنی سازی فردو، انباری از مهمات نابودکننده در مقیاسی نیاز است که هیچ یک از هواپیماهای اسرائیلی این قابلیت را ندارند بنابراین این مأموریت باید با همکاری آمریکا، به تنهایی و یا در اجرایی مشترک با اسرائیل و دیگر کشورها صورت گیرد.
*آمریکا از تهدید نظامی معتبر علیه ایران به عنوان اهرمی در جهت دیپلماسی موفقتر استفاده میکند
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که این فرضیه چه ارتباطی با اظهارات رامنی دارد؟ واضحتر شده است که گزینه اصلی که در قبال ایران مورد بحث قرار گرفته، این حمله متلاشی کننده محدود است؛ سپس تهدیدات نظامی آمریکا معتبرتر خواهد شد و در صورتی که تهدیدات معتبرتر باشد -به دلیل اینکه به نظر میرسد شبیه به خطری است که رئیس جمهور خواستار بکارگیر آن است- بنابراین آمریکا از آن به عنوان اهرمی در جهت دیپلماسی موفقتر استفاده کند. به عبارت دیگر، افکار عمومی محدودتر و مأموریت عملی اهرم قویتری نسبت به تهدید است که حتی احتمال صورت گرفتن آن ضعیفتر باشد.
با در نظرگرفتن این فرضیهها و با توجه به پیشرفتهایی که به نظر میرسد در هفتههای گذشته اسرائیلیها با دولت آمریکا در مذاکرات داشتهاند، شاید سادهترین راه برای تیم اوباما، خنثی کردن انتقادات رامنی درباره ایران است که به سادگی گزینههای قابل توجه واقعی را بهتر مرتبط میکند.
اندازه تهدید به حمله مهم نیست ولی احتمال اینکه این اتفاق صورت گیرد، تهدید نظامی را به یک ابزار دیپلماتیک و شاید ابزار سیاسی مفید تبدیل میکند.
منبع: فارس نیوز
فارین پالیسی:
اسرائیلیها از سال 1996 تهدیدات خود علیه برنامه هستهای ایران را آغاز کردند و هر بار خطوط قرمز جدیدی ترسیم کردهاند؛ خطوط قرمز بیتاثیری که اسرائیل اجبارا تنها عبور ایران از آنها را به نظاره نشسته است.
به گزارش فارس پایگاه آمریکایی «فارین پالیسی» با انتشار یادداشتی به قلم «گراهام آلیسون»، به موضوع خط قرمز اسرائیل برای ایران پرداخته است. آلیسون در این یادداشت که مشروح آن در ادامه میآید، ترسیم خط قرمز برای ایران را امری تکراری دانسته که پیش از این هم بارها انجام شده و اکنون اعتبار خود را از دست داده است. وی به همین جهت یادداشت خود را با تیتر «خط قرمزی روی شن» منتشر کرده است:
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل تلاش کرده است تا خط قرمزی روشن و غیرمبهم ترسیم کند تا از پیشرفت برنامه هستهای ایران جلوگیری کند. او ماه گذشته از تریبون برنامه صبح یکشنبه تلویزیون برای تاختن به سیاست آمریکا و تاکید بر اینکه «باراک اوباما» باید ایران را متوقف کند، استفاده کرد و گفت: «شما باید همین حالا این خط قرمز را برای آنها تعیین کنید». او همچنین با اشاره ضمنی به خودداری دولت اوباما از تعیین خط قرمز برای ایران گفت: «کسانی در جامعه بینالملل که از تعیین خط قرمز برای ایران خودداری میکنند، هیچ حق اخلاقی برای نشان دادن چراغ قرمز به اسرائیل ندارند». او سپس در مجمع عمومی سازمان ملل تصویری کارتونی از یک بمب را بالا گرفت و با یک ماژیک روی آن خط قرمزی ترسیم کرد و عنوان کرد که نباید به ایران اجازه داده شود آنقدر ذخیره اورانیوم 20 درصد غنیشده داشته باشد که این ذخیره (با غنیسازی بیشتر) برای ساخت اولین بمب هستهایاش کافی باشد. بنا بر آنچه که آژانس بینالمللی اتمی گزارش کرده، ایران در صورت ادامه مسیر فعلی، تا 6 ماه دیگر به این نقطه خواهد رسید.
ناامیدی نتایناهو زمانی که در مورد چالش ایران صحبت میکند، برگرفته از این است که وی میداند اسرائیل و آمریکا هر دو در مسیری بودهاند که همواره خطوط قرمزی ترسیم کرده و عنوان کردهاند که ایران اجازه عبور از این خط را ندارد، اما عبور ایران از این خط را نظاره کردهاند، و سپس عقبنشینی کرده و حدی دیگر را به عنوان «خط قرمز واقعی» در مسیر دستیابی به بمب هستهای تعیین کردهاند.
او در سخنرانی سال 1996 خود در کنگره آمریکا، زمانی که اولین دوره نخستوزیری خود را میگذراند دستیابی ایران به بمب هستهای را دارای پیامدهایی مصیبتبار «نه فقط برای اسرائیل، و نه فقط برای خاورمیانه، بلکه برای تمام بشریت»، دانسته بود. وی در آن زمان گفت که ضربالاجل نهایی برای جلوگیری از این امر، «بسیار در حال نزدیک شدن» است. اسرائیل برخورداری ایران از یک نیروگاه هستهای غیرنظامی را «غیرقابل قبول» خوانده بوده و زمانی هم که این نیروگاه عملیاتی شد، وزیر خارجه اسرائیل آن را «کاملا غیرقابل قبول» دانست.
این آخرین باری نبود که مقامات و سیاستمداران اسرائیل برای ایران «نقطه بیبازگشت» تعیین کردند، بلکه آنها تنها به سمت حد نهایی بعدی حرکت کردند. این محدوده نهایی برای «آریل شارون» نخستوزیر اسرائیل در سال 2004، دستیابی ایران به توانایی عملیاتی کردن یک مجتمع غنیسازی بود. زمانی که ایران به دستیابی به این توانایی نزدیک شد، «شائول موفاز» وزیر جنگ وقت اسرائیل نقطه نهایی را نه توانایی غنیسازی، بلکه خود «غنیسازی اورانیوم» معرفی کرد. وقتی هم که ایران شروع به غنیسازی کرد، «ایهود اولمرت» نخستوزیر وقت اسرائیل در سال 2006 اعلام کرد تعداد آبشارهای غنیسازی ایران نباید از میزان محدودی فراتر رود، و به این ترتیب او هم خط جدیدی ترسیم کرد.
* خط قرمزهای بازنشسته اسرائیلیها
الگو روشن است: به محض اینکه ایران از هر خط قرمز عبور کرد، اسرائیل به خط بعدی عقبنشینی کرده و سپس دکمه تکرار را فشار داده است. از تبدیل فرآوری اورانیوم، تا تولید اورانیوم با غنای پایین (غنای کمتر از 5درصد) قابل استفاده برای سوخت نیروگاههای غیرنظامی، تا ذخیرهای از اورانیوم با غنای پائین کافی (پس از غنیسازی بیشتر) برای ساخت یک بمب اتمی، تا ذخیره کافی برای ساخت نیم دوجین بمب، تا غنیسازی بیشتر از 5درصد تا اورانیوم با غنای متوسط 20درصد، تا فعالیت سانتریفیوژهایی که در تاسیسات فردو در عمق زمین غنیسازی 20درصد انجام میدهند، تا دستیابی به توان نامحدود ساخت سلاح هستهای، هشدارهای اسرائیل هر بار بلندتر شده، اما هیچگونه اثرگذاری نداشته است.
اکثر ناظران نتوانستهاند این خط داستانی را تشخیص دهند. اما این نخستوزیر آن را فهمیده. زمانی که نتانیاهو در سال 2009 به دفتر کارش بازگشت، «اوزی آراد» مشاور امنیت داخلی وی، رهبران اسرائیل را متهم کرد که از وظایف خود قصور کردهاند و نتوانستهاند از حرکت ایران از آنچه که اسرائیلیها قبلا آن را «نقطه هستهای بیبازگشت... تعریف میکردند... به نقطهای که در آن ایران قادر است تمام المانهای لازم برای ایجاد شکافت هستهای را بدون نیاز به خارجیها تولید کند»، جلوگیری کنند. همانطور که «آراد» به وضوح این را تشخیص داد: «ایران حالا آنجاست».
خوانندگان این متن، با مرور این مطلب به یاد داستان کودکانه چوپان دروغگو میاندازد. بدون شک، صف این هشدارهای پشت سر هم، اعتبار اسرائیل را تحلیل برده است.
آلیسون پس از این مقاله اشاره میکند که با وجود این، نباید تهدید ایران را از یاد برد و باید اقدامات لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای انجام گیرد.
نتانیاهو در حالی اخیرا در مجمع عمومی خط قرمزی برای ایران ترسیم کرده است که در هفته گذشته ائتلاف جنگطلب وی و «ایهود باراک» وزیر جنگ رژیمصهیونیستی از هم فروپاشید، به نحوی که نتانیاهو مجبور شده است انتخابات زودهنگام اعلام کند.
منبع: سایت صد خبر
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز